اولیت پست مامان تنبل در سال جدید بعد از یک مااااااااااااااااه!!!!!!!!!!!!!!!!111111

نوروز برا خونواده کوچولوی من چطوری گذشت؟؟؟؟

    نوروز سال ۹۰هم برای خانواده کوچک ومهربون من بسیار خوب بود.......تعطیلات نوروز رو با خوشی و دید و بازدیدهای فراوان به پایان رسید.....که در این مدت علی مامان ما رو از شیطنت های خودشون مستفیض میفرمودن!!!!!!!!!!

علی مامان این عید یک عالمه عیدی جمع کرده بود......جدودای ۲۰۰ تومن که همه رو ب حساب اقا واریز کردم.....منم از مامانم و شوشو عیدی گرفتم و واسشون خواب دیدم ولی فعلا خرج نکردم.............ههههههههههههه

ماجرای ۱۳ بدرررررررررررررر............

۱۳ بدر امسال واقعا برای ما کمی ۱۳ و نحسی داشت............قرار بود ۱۳ بریم به مرغداری شوشو اینا تو هوالی اهر .........صبح ساعت ۸ رفتیم دنبال پدر شوهر و مادر شوهرم....منم اصرار پشت اصرار که بشینیم جلوووووووو چون علی فقط جلو میشینه ومیترسیدم پدر شوهرم نتونه کنترلش کنه و فاجعه بیافرینن!!!!!!!!!

چشمتون روز بد نبینه هنوز تو اتوبان بودیم و داشتیم اماده میشدیم بریم تو جاده اهر یه ماشین ترمز کرد و شوشو نتونست کنترل کنه سرعتشو و کوبید ماشین جلویی و ماشین عقبی م کوبید ب ماشین مبارک......منم فقط داد میکشیدم اقا جون علی و محکم نگهدار............

خلااااااااااااااااااااااصه......یک تصادف واقعی...............

بعد کمی الافی رفتیم وماشینمون رو عوض کردیم و ساعت ۱۲ بود که رسیدیم مرغداری.......اون روز علی اونقدر بازی کرده بود که نگووووووووووووو......همونطوری مستقیم اومدیم بردمش حموووووووم.......وکلی همون ترسیدهه بودیم........

بعد ۱۳ روز از نو روزی از نو....................

بعد ۱۳ تصمیم داشتم هر چه زودتر علی رو از پوشک بگیرم ولی خیلی میترسیدم که همکاری نکنه وهمه جا رو نجس کنه.....همش امروز فردا میکردم....ولی حدودا ۱۰ روز پیش تصمیم کبری گرفتم و شروع کردیم.........

علی جون پسرم دیگه مرد شدی هااااااااا

علی خیلی زودتر از تصورم به راه افتاد و همکاری کرد و با مای نینی((((ب زبون خودش)))))خداحافظی کرد و شد مرد..............دیروز هم دختر خاله هاش براش کادوی خداحافظی با مای بیبی گرفته بودن وپسرررررررم کلی خوشحال بود...............