علی اقا و روزگارررررررررررررررررر
دوباره با یاد خدا شروع میکنم تا وبلاگ علی رو اپ کنم............
یه مدتی بود نمیتونستم وبلاگت رو اپ کنم گل پسرم...سرم گرم ماه رمضون و تنبلی بود!!!!!!!!!!!!!
امروز که دیگه ماه رمضونم هم تموم شده اومدم تا یه دستی به وبلاگت بکشم و گرد و غبارهای وبلاگت رو اب و جارو کنم......
د یگه علی مامان اقایی شده برا خودش................کامل حرف میزنه و بلبل زبونی میکنه........صلوات و سوره حمد و چند تا شعر کوچولو میخونه...........ولی جدیدا بد غذا شده و تند تند مریض میشه و لاغر شده نیم کیلوووووووووووووووووووووو....بمیرم براااااااااااااش.....
روزها به تندی برق و باد در حال گذشتن هستن.................یک ماه رمضان در یک چشم به هم زدن اومد و تموم شد.................دلم خیلی تنگه روزهای رمضونه...احساس میکنم از یه عزیز جدا شدم....الانم دلم خیلی گرفته..اخه نزدیکه افطاره.................به هر حال امیدوارم خدا این اعمال ناقص منو قبول کنه و دست خالی از این ماه بیرون نیومده باشم..............وعید بزرگ فطر رو به همه دوستای نی نی وبلگیم تبریک میگم.......................................