بزرگ مرد کوچولوی من

هفته پایانی اردیبهشت.................................

1390/2/28 16:31
نویسنده : مونا
397 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها چقدر زود میگذرند................مثل اینکه همین دیروز بود که منتظر عید بودیم...به همین سادگی 2 ماه گذشت.....................................این هفته که در رو داریم هفته تقریبا شلوغی خواهد بود...................تو این هفته روز مادر داریم...قراره سه شنبه یا چهار شنبه مادر شوهرم مهمونی داشته باشه.....پنجشنبه هم که دوباره میریم خونه مامانم اینا..........

فعلا امروز تصمیم دارم برم برا مادرم کادو بگیرم..................تصمیم دارم براش یه چادر طلاکوب بگیرم....قیمت کردم حدود 50 تومنه..........از بابت مادر شوهرم خیالم راحته.....اخه شوشو خودش میخره.....نه اون برا خرید مادرم دخالت میکنه نه من!!!!!!!!!!!!!

حالا دل تو دلم نیست ببینم این گل پسر برام کادو چی میگیره.........(چشمک)

مادرم ای بهترینم تقدیم تو باااااااااااااااااد......دوستت دارم...مولتی هاستر <پسربچه ای از مادرش پرسید:چرا تو گریه می کنی؟
مادر جواب داد برای اینکه من زن هستم.
او گفت: من نمی فهمم!مادرش اورا بغل کرد و گفت: تو هرگز نمی فهمم
بعد پسربچه از پدرش پرسید:چرا به نظر می آـید که مادر بی دلیل گریه می کند.
همه زنها بی دلیل گریه می کنند!این تمام چیزی بود که پدر می توانست بگوید.
پسربچه کم کم بزرگ و مرد شد.اما هنوز درشگفت بود که چرا زنها گریه می کنند؟
سرانجام او مکالمه ای با خدا انجام داد و وقتی خدا پشت خط آمد،او پرسید:
خدایا چرا زنها به آسانی گریه می کنند؟
خدا پاسخ داد:وقتی من زن را آفریدم،گفتم او باید خاص باشد
من شانه هایش را آنقدر قوی آفریدم تا بتواند وزن جهان را تحمل کند
و در عین حال شانه هایش را مهربان آفریدم تا آرامش بدهد.
من به او یک قدرت درونی دادم
تا وضع حمل و بی توجهی که بسیاری اوقات از جانب بچه هایش به او می شود را تحمل کند.
من به او سختی را دادم که به او اجازه می دهد وقتی که همه تسلیم شدند او ادامه بدهد
و از خانواده اش به هنگام بیماری و خستگی و بدون گله و شکایت مراقبت کند.
من به او حساسیت عشق به بچه هایش را در هر شرایطی حتی وقتی بچه اش او را به شدت آزار داده است ارزانی داشتم.
من به او قدرت تحمل اشتباهات همسرش را دادم و او را از دنده همسرش آفریدم تا قلبش را حفظ کند.
من به او عقل دادم تا بداند که یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند.
اما گاهی اوقات قدرتها و تصمیم گیری هایی را برای ماندن بدون تردید در کنار او امتحان می کند.
سرانجام اشک را برای ریختن به او دادم.
این مخصوص اوست تا هروقت که لازم شد از آن استفاده کند.
پسرم می بینی که زیبایی زن در لباسهایی که می پوشد
ودر شکلی که دارد یا به طریقی که موهایش را شانه می زند نیست.
زیبایی زن باید در چشمانش دیده شود.
چون درچه ای است به سوی قلبش، جائیکه عشق سکونت دارد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)