بزرگ مرد کوچولوی من

پسرم نبینم گریه کنی هاااااااااااااااااااا........

1390/2/21 18:43
نویسنده : مونا
418 بازدید
اشتراک گذاری

کوچيک تر که بودم فکر مي کردم بارون اشک خداست ولي مگه خدا هم گريه مي کنه چرا بايد دل خدا بگيره!!!! دوست داشتم زير بارون قدم بزنم تا بوي خدا رو حس کنم اشک خدا را تو يه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمي بنوشم تا پاک و آسماني شوم! آسمان که خاکستري مي شد دل منم ابري مي شد حس ميکرم که آدما دل خدا رو شکستند و يا از ياد خدا غافل شدند همه مي گفتند باران رحمت خداست ولي حس کودکانه من مي گفت خدا دلش از دست آدما گرفته

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)